چند وقته زمان تو یه روز متوقف شده یه روز خردادی یه روز تاریخی ....
باورتان میشود انسان هایی هستند که تنها زندگی میکنند و منتظرند کسی در خانه اسمشان را صدا بزند، حرف بزنند،شاد باشند!اما در تنهایی، در خانه های سرد زندگی میکنند با خیال و آرزو هایشان و گاهی به جام شوکران فکر میکنند... دوست من کبریتت را بیاور تا تنهاییمان را روشن کنیم!
در اطرافم پسرانی میبینم که مرد نمیشوند و زنانی که مادر نیستند و
فراتر از آن، پدرانی که خسته اند و مادرانی خسته تر، سالمند شده اند و آرامش ندارند. مردهای سرزمین من انگار به تنهایی خو گرفته اند و زن ها... من در مورد زن ها قضاوتی نمیکنم...
و منه بابا لنگ دراز در روز تولد دخترم کنارش نبودم...
خلیل جبران چه خوش گفت:
"زندگی را در دوره ای گذراندیم که سایه های اندوه از دل آن میگذرد و نومیدی را چون فوجی از لاشخوران و جغدان بر فراز آن یافتیم،از آب برکه اش بیماری نوشیدیم و از تاکستان هایش،شرنگ"
در قرن بی باور زندگی میکنیم قرنی که کسی ندارد به مهر کس پیوند
وای خدایا در قرن جنگ و جهل زندگی میکنیم
اینجاست که میگن :تا غمت پیش نیاید غم مردم نخوری (خفتگان را خبر از محنت بیداران نیست)
حس آن قلمه ی کوچک را دارم، یک گیاه یک نهال قلمه خورده که در آب زلال منتظر است
منتظر پیوند به درختی، نهالی، گیاهی و یا خاکی حاصلخیز
دلم این شنیده را دوست دارد:
پنجره را باز کن و از بارش باران لذت ببر، خوشبختانه باران ارث پدریه هیچ کس نیست!
رابطه بین بخار چای ،باران و آرزوهای نسل من را چه کسی میداند؟
باران حالم را خوب میکند دلم عاشق تر میشود و اندکی مهربان تر، دلتنگ تر، زلال تر
نیمکتی در حوالی محل کارم، گربه ای که پیله کرده است برای بازی و درختانی که با باد میرقصند و هیولایی به اسم تنهایی که کنارم آرام نشسته است.
مستور میخوانم روی نیمکت ،مستور خوب مینویسد شاید برای همین است که همیشه پر فروش است!
دوستی به من فهماند حضور هیچ کس در زندگیمان اتفاقی نیست ،خداوند در هر حضور رازی پنهان کرده است برای کمال!
چشمام رو که میبندم روبروی خورشید ایستاده ام عکسی به سبک سیلوئت در کادری که دو کلاغ عاشق و کرگدنی تنها در دشت سرگردانند...
آلبرشت دورر می گفت:
گرچه دانسته هایم اندک است اما میخواهم آن را بشناسانم تا دیگری بهتر از من،حقیقت را کشف کند و کاری را پی گیرد که به رفع اشتباه من بیانجامد.و با این همه شادمان خواهم شد که علت کشف آن حقیقت بوده ام.
در پی اندیشه های مشروع هستم تا خود را نجات دهم.
شما را نمیدانم اما من تجربه قدم زدن در مزرعه های قهوه را نداشته ام ،اما خوابش را دیده ام!
"طبیعت کتاب گشوده است که هر کس با ذهن پاک آن را مطالعه کند دچار خطا نمی شود و تنها هنگامی اشتباه می کند که ذهنی آلوده به پیش داوری ها داشته باشد"
دلم را امروز بخوان و موج دریا ها را کوک کن
در سرزمین مادری من موج ها ،درختان ،کوهها همه نقش خود را خوب بازی میکنند تا منظره جلوی چشمهای من پر از زیبایی شود.
برده شدن چقدر زشت است برده نفس برده تکنولوژی برده های قرن جدید وای برده خواسته ها و حرف مردم
آه آرامش خانه تو چقدر دور شده است ساده باش کنار من باش بی حاشیه و زلال باش و زیبا
گوشهایم شنید که برای پیشرفت، حقارت لازم است آری حقارت!
حقارتی که به اندازه باشد محرک باشد نه حقارتی که به عقده حقارت تبدیل شود و یا به برتری حقارت منجر شود مانند دیکتاتورهای تاریخ...
تهران قرارمان سر جایش هست من و تو کنار هم بر بام تو با دوربین من
دوستانم بدانند من شعر ها و حرف های میلتونی نمی زنم!
(جان میلتون شاعر انگلیسی که اشعار فیلسوفانه و روحانی می سرود)
گریبان نمیدرم که عریانی عادت درختان بی تصمیم در تازیانه ی هوای سرد است
آدینه 27 اردیبهشت 92
بعد از شرکت تو همایش راهنمایان گردشگری تهران به همراه آقای گودرزی با چندتا دوست خوب آشنا شدم که یکی از اونا خانوم فارسی بودند.خانوم فارسی از راهنمایان قدیمی تور هستند.بازنشسته آموزش پرورش و معلم زبان انگلیسی. سه شنبه بود که بهم اطلاع دادن اگه دوس دارم باهاشون برم به آبشار سنگان....
من هم که انگار منتظر بودم یکی بهم همچین پیشنهادی بده سریع گفتم خوشحال میشم باهاتون بیام....
جمعه صبح تو فلکه دوم صادقیه جمع شدیم و به سمت جاده کن و سولقان حرکت کردیم
و بعد به روستای سنگان رسیدیم و بعد از خوردن صبحونه به سمت آبشار حرکت کردیم
بدون شرح...
مسیر خیلی سختی نداشت و حدود 2 ساعت طول کشید تا از روستای سنگان به آبشار برسیم
مردم زیادی برای دیدن آبشار اومده بودند و هوا هم انصافا خیلی خوب بود
بعد از خوردن نهار و گرفتن عکس یادگاری برگشتیم سمت روستای سنگان
و بعد هم خونه و آماده شدن برای یک هفته خوب...
سنگان به گیلاس و ریواسهایش معروف است!
آدینه 3 خرداد 92
صبح دیر از خواب بیدار شدم .اما تصمیم برای رفتن به دریاچه اوان انگار جدی بود تو خونه!
کمی سرماخوردگی و کسالت هم داشتم اما خوب برویم که برویم و رفتیم
در مورد دریاچه اوان کمی در اینترنت سرچ کرده بودم و عکس هایش را دیده بودم
از خانه ما تا دریاچه حدود 3ساعت راه بود
روز پدر بود و سالگرد وبلاگم بود و هوا و روزگار و شقایق ها خوب بودند و ....
مسیر پر پیچ و خم اما زیبا و تمیز
واقعا ارزشش را داشت بسیار زیبا و آرام
آسمانی آبی هوایی خنک دریاچه ای زلال
و این هم یه شوخی .... اسم روستا مرک هستش که نمیدونم کی یه سرکش گذاشته بود رو "ک" و تبدیل شده بود به مرگ
گرچه من معتقدم تا مرگ راهی نیست و هر آن ممکنه بهش برسیم
دوستان اگه سوالی در مورد آبشار سنگان و دریاچه اوان داشتند خوشحال میشم بتونم کمکی کنم.
چند روز پیش آقای گودرزی مهمان ما بودند. من هم فرصت را غنیمت شمردم و چندتا عکس و مطلب در مورد ژاپن ازشون گرفتم.
با حمایت فومن شیمی (کاسپین) هزینه بلیط رفت و برگشت به ژاپن فراهم شد.با پرواز به ناریتا واقع در استان چیبای ژاپن رفتند.
عاشق این خنده ها و انرژی مثبت آقای گودرزی هستم
آقای گودرزی طی دو ماه و بیست روزی که با دوچرخه در ژاپن بودند از شهرهای توکیو،ناقانو،فوکوشیما،ایواراکی،یوکوهاما،فوجی شاوا،کاوازاکی و.... دیدن کردند
از جالبترین نکاتی که آقای گودرزی به آن اشاره کردند احترام ژاپنی ها به قانون و تکریم والدین بود.
گودرزی:ژاپن همه چیزش خوب بود حتی برفش
ژاپن مردم و دولت خوبی دارد.گودرزی میگوید دوست دارد یک بار دیگر به ژاپن سفر کند.
گودرزی هم که باشی در ژاپن هم که باشی باز گاهی پنچر میکند دوچرخه ات
در ژاپن ایستگاهای پلیس با نام کوبان وجود دارد که برای سوال پرسیدن و راهنمایی خواستن بسیار گزینه خوبی ست.
یکی از روشهای درآمد برای یک توریست فروش عکس ها در میادین اصلی شهر در روزهای آخر هفته است.این را گودرزی میگوید.
در ژاپن غذا گران است البته برای ما نه برای ژاپنی ها که میانگین درآمدشان 7000 دلار در ماه است!
سفر فاصله ی بین ملت ها و تمدن ها را کم میکند
در یوکوهاما به رستوران نوید ماسوله ای بر میخورد و در اسکایدو به فروشگاه عمو حسین!
ژانویه و ژاپن و گودرزی
آقای گودرزی برای صحبت کردن در یک سمینار که به تلاش انجمن صنفی راهنمایان گردشگری تهران برگذار شده بود به تهران آمده بودند و من هم از فرصت استفاده کردم و تونستم این مطلب کوتاه رو از ایشون آماده کنم.
در حال حاضر ایشان در حال آماده شدن برای سفر به استرالیا و نیوزلند هستند.
چند عکس از سفر مسکو ایشان رو هم واستون میذارم.
کاخ کرملین یکی از زیباترین کاخ های دنیا
با آرزوی موفقیت آقای گودرزی در سفرهای بعدی و تمام لحظه های زندگیشون
خورشید را دیده اید وقتی صبحها دست هایش را لای پلکهای ما میگذارد و چشمانمان را باز میکند.روزهایی که میخواهم بیشتر بخوابم خورشید سر به سرم میگذارد و من را میخنداند و نمیگذارد بخوابم ...
هنوز کمی مانده تا زنبق ها و نیلوفر ها خود را به ما نشان دهند...
دیروز جمعه 13 اردیبهشت 1392 من و خورشید رفتیم به دیدن گل ها و درختان !من خورشید ابر و هزاران گونه گیاهی!بله باغ گیاه شناسی ملی ایران جزئی از آبرویی این مرز و بوم و همین یک دلیل که جزء بیست باغ گیاه شناسی برتر دنیاست کافی بود تا من را برای دیدنش ترغیب کند...
تهران چقدر فروتن هستی تو.همچین گوهری را در سینه داری اما صدایش را در نمی آوری شاید مارا قابل نمیدانی. تا جایی که من متوجه شدم باغ ملی ایران بیشتر در اختیار سفیران و مقامات کشورهای خارجی است تا ما ! انگار در ایران همیشه مرغ همسایه غاز است....
چه لذتی میبرند این مترسک ها و چه خوشبختند با آن گلدانهایی که به تن دارند...
حالا من در گوشه ی قلب تو هستم تهران.در همین حوالی بود این بهشت اما 44 سال بود اجازه نداشتم ببینمش و امروز دیدم لذت بردم و باور دارم هنوز نفس میکشی .
درخت پر
گل رز
بلوط هندی
تکنولوژی های جدید مثل هارپ ،شتاب دهنده ذرات،بیوتکنولوژی،ربات هاو... ادامه همان آنوریسم مغزی را تداعی میکنند در جنگل های ممنوعه ی آئوکیگاهارای ژاپن!
صدای سازها از دوران های گوناگون به گوش میرسد.ناخودآگاه زمزمه میکنم.متن ترانه را از ذهن خود می آورم.درختان و گل ها را ببینید چقدر ساکت و آرامند شاید بخاطر همین است که خداوند انقدر آنها را دوس دارد، پروانگان و شاپرک ها و پرندگان انقدر آنها را دوس دارند ما انسان ها آنها را دوس داریم چون ساکت هستند آرام هستند.
از دوستانی که به طبیعت علاقه دارن و دوس دارن یک روز را در حوالی تهران در آرامش و پاکی و زیبایی تجربه کنند پیشنهاد میکنم به این باغ سر بزنن البته اگه شانس بیارن و وقت بدن مسئولین محترم!
سایت رسمی باغ گیاه شناسی ملی ایران
در مورد مادر چه میشود گفت ...
مادرم تو روستایی هستی، من این را دوس دارم.تو میدانستی که فرزندان معمولی کارها را درست انجام می دهند و فرزندان عاری از محدودیت و آزادمنش کار درست را انجام میدهند!تو به درستی درک کردی و برای من سعادت و شادی و آرامش خواستی نه ثروت و مقام ،من امروز آرامم، از پس مشکلاتم بر می آیم، شادم و دوستان خوبی دارم این ها را تو به من دادی مادر...
من از احساس تو ،از وجود تو، از ذات تو آمده ام اگر روزی خطایی کنم روح بزرگ تو را رنجانده ام.خدا آن روز را نیاورد...
تو ساده ای و شفاف به زیباییه ماه شب چهارده تو در منی و من آرامم و پر غرور ، امیدوارم مبارک بوده باشم برای شه نازی که از مهتاب آمده است.
عشق به مادر و مادر به فرزند از ناب ترین و بی ریاترین عشق های عالم است این یکی از زلالترین مسائل موجود در این دنیاست حداقل برای من اینطور است.
روز معلم است و کدام معلم بهتر و دلسوز تر از پدر و مادر.پدر درس کار و تلاش را به من میدهد و مادر مشق عشق میگوید برایم ،مادر مهربانی و گذشت و صبوری را به من می آموزد.قناعت و حیا را به من دیکته میگوید.نمره من در درس زندگی چند است...
سر حوض با آب یخ لباسهایم را شستی ،همبازی کودکی من بودی،مونسم بودی و من فقط برایت نقاشی کشیدم، نقاشی هایی که هنوز دوستشان داری و در چمدانت نگهشان داشته ای.
احساسم آنقدر واقعی است که بخواهم آن را برای همه ی دنیا فریاد بزنم.زیر پایت خوابیدن را دوست دارم.نوازش دستهایت روی موهایم را دوست دارم.
میدانم،میدانم چقدر سختی کشیده ای و خون دل خورده ای برای من، جوانیت را برای من گذاشتی من میفهمم و قدردان تو هستم مادر
امیدوارم فرزند خوبی بوده باشم تا به امروز
روزت مبارک مادر عزیزم
مادرم ستاره است در آسمانم
مادرم فرشته است در روزگارم
تصمیم گرفتم فایل های پی دی افی رو که در مورد عکاسی دارم و چندتا فایل که تو کلاس عکاسی از استاد رضوانی گرفتم رو با مشخص بودن سر فصل تو وبلاگ بذارم تا دوستان و علاقه مندان هم ازشون استفاده کنند.تو فایلها سایت ها یا اسم اشخاصی که مطالب رو جمع آوری کردن وجود داره.تو قسمت موضوع بندی وبلاگ در قسمت درباره عکاسی میتونید مطالب مربوط به عکاسی رو ببینید.
تاریخچه پیدایش دوربین عکاسی
سالھا قبل از اینکه عکاسی اختراع شود اساس کار دوربین عکاسی وجود داشت. یک دانشمند مسلمانبه نام ابن ھیثم در قرن پنجم ھجری / یازدم میلادی وسیله ای را به نام جعبه تاریک در مشاھده کسوفاستفاده کرده بود. اتاقک تاریک، عبارت بود از جعبه یا اتاقکی که فقط بر روی یکی از سطوح آن روزنه ایریز، وجود داشت. عبور نور از این روزنه باعث میشد که تصویری نسبتا واضح اما به صورت وارونه در سطح مقابل آن تشکیل شود. این وسیله، طی جنگھای صلیبی به اروپا راه یافت. لئوناردو داوینچی نقاش و نابغه قرن شانزدھم، در یادداشتھای خود خواص اتاقک تاریک را شرح داده است. ھم چنین وی آن را کامرا آبسکور و روزنه ریز آن را نیز پین ھول نامید....
برای خواندن متن کامل روی لینک زیر کلیک کنید
آشنایی با دیافراگم در لنز ها و نقش آن در عکاسی
شاید برای عکاسان مبتدی دریچه دیافراگم کمی گیج کننده به نظر م یرسد .اما برای شفاف سازی کارایی آن به چشمھای خود دقت کنید. مردمک چشم انسان در مواجھه با نور زیاد کوچک میشود تا از ورود حجم زیاد نور به چشم جلوگیری کند و بر عکس در فضاھای کم نور و تاریک مردمک بزر گتر می شود تا میزان بیشتری نور برای دیدن اطراف و اشیا وارد چشم شود...
برای خواندن متن کامل روی لینک های زیر کلیک کنید
آشنایی با دیافراگم در لنز ها و نقش آن در عکاسی
آشنایی با دریچه دیافراگم لنز در دوربین ها
آشنایی با سرعت شاتر و کارایی آن در دوربین
یکی از عناصر مھم در ثبت یک تصویر سرعت شاتر است. این عامل کنترل کننده زمان ورود نور به دستگاه دوربین است. این کنترل کننده اکثرا از یک صفحه پلاستیکی ساخته شده که با باز و بسته شدن مقدار نور را بر روی صفحه دیجیتال (یا فیلم در دوربین های آنالوگ)تنظیم میکند...
برای خواندن متن کامل روی لینک زیر کلیک کنید
آشنایی با سرعت شاتر و کارایی آن
در قسمت های بعد باز مطلب در مورد عکاسی میذارم.اما باید تمرین کرد و خلاقیت به خرج داد.